پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

روزی که از اینجا میرم

امروز روز خداحافظی بود روزی بود که قراره برم. روزیه که جدا میشم از همه چی و همه کس. یه وقتایی اینجا و اونجا و همه جا بودم سر میزدم میگفتم میخندیدم. اما دیگه گذشته همه چیز گذشته. بالاخره این تابوشکنی باید میشد. از گذشته گذشتم. پوست انداختم مثه باسیلیسک سالازار اسلیترین. امروز روز جدایی بود از گذشته.

میدونم شاید فکر کردین اینجا هم بسته میشه اما نه اینطور نیست اینجا تا زمانی که زنده هستم هست. به خاطر اینکه نوشتن چیزی هست که ارومم میکنه و بهم ارامش میده

نظرات 2 + ارسال نظر
مونا جمعه 28 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 16:01

کجا به سلامتیییییی؟؟؟؟

خونه شما

بهامین چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 02:23 http://notbookman.blogsky.com

تکرار هرروز طلوع خورشید یارآور شروع دوباره اس ،یادآور نموندن تو گذشته ها...
درس گرفتن از گذشته خوبه،اما موندن تو گذشته ای که زمان حال را ازت میگیره اشتباهه.

موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد