ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
یکی از مشکلات عدیده ایی که گریبان گیرم هست اینه که نمیتونم منظورم رو به صورت کامل به یکی بفهمونم. منظورم از یکی شخص خاصی نیست بلکه همه اطرافیانم هست. میدونید بیشتر از این فکر میکنم طرف مقابل منظورمو نفهمیده پس مجبورم بیشتر توضیح بدم و با این بیشتر توضیح دادن قضیه دیگه موضوع لوس (لوز ، لووز، لووس و ... ) میشه. نمونه بارزش هم همین کلمه ایی که تازه به چند زبون نوشتمش.
حال چند باری سعی کردم که موضوع رو باز نکنم و شفاف و کوتاه بگم و منتظر بودم واکنش طرف رو ببینم و مختصر فرمودند منظورتو نفهمیدیم. میشه بیشتر توضیح بدی و وقتی شروع به توضیح میشم خستگی در چهره ی مقابلم نمایانه که ترجیح میده موضوع خاتمه پیدا کنه
حال بدتر هم شنیدم که طرف میگه نفهمیدیم ولش کن اصلا مهم نیست.
نمیدونم با این مشکل چطوری مقابله کنم نمیدونم چطور باید حلش کرد؟
باز هم میگم شخص خاصی مد نظرم نیست. همه اطرافیانم چه کسانی که باهاشون رابطه چشمی دارم. چه کسانی که رابطه گفتاری و چه کسانی که رابطه نوشتاری همه و همه مد نظرم هست حتی با شما هم هستم دوستان مجازی
کماکان مشاوره شما را نیاز مندیم.
منم گاهی اوقات ، این مشکلو دارم .
اصولا وقتایی که بیشتر میخوام توضیح بدم ؛ حجوم کلمات به ذهنم ، به ویژه کلمات مترادف ، باعث خسته کننده شدن حرفام میشه ! :ا :D
البته خارج از بحث بی پرده گویی !
چون آدم کم رویی نیستم . :))
ممنون که به وبم سر زدین .
وب قشنگی دارین .
اگه با تبادل لینک موافقین ، خبرم کنین .
موفق باشید .
دارم امیدوار میشم که فقط خودم نیستم
پیچیده میگی شاید
یه جمله رو نپیجون راحت بگو
یا با اشاره مستقیم بگو
مثلن تو وب من کامنت گذاشتی " حس میکنم حس بدیه چون دو نفر رو تا الان دیدم که ازش فراری هستن"
میتونی اینو واضح تر بگی بدون توضیح اضافه
مثلن بگی " فک میکنم حس بدی داشته باشه خونه داری/ازدواج چون تا الان دو نفرو دیدم که ازش فرای بودن "
نیاز نی واسه حرفات توضیح خسته کننده بدی فقط کافیه اصل مطلب رو بگی که طرف بفهمه راجب چی حرف میزنی
هوممم جالب شد اره شاید اما اینجوری حس میکنم طرف مقابلم ناراحت میشه اینقدر تند حرف زدم
احتمال میدم از تمثیل استفاده میکنی برای بیان منظورت که این اتفاق میفته. خود من با مثال سعی میکنم مفهوممو برسونم ولی چیزی که اینجا مطرحه اینه که برداشت مخاطب از مثال ما نه عین و نه به عمق برداشت ماست.
خب بله اینم هست
منم قبلا همین مشکل رو داشتم اما فکر میکنم دو حالت داشت یا طرف واقعا راغب به گوش دادن نبود یا اینکه از فهمش خارج بود
این بود که وسط مکالمه خسته میشد....اگه حالت اول بود بحث رو عوض کنید ،اگه حالت دوم بود خوب به زبان ساده تر بگید براش کلمات رو نپیجونید اصطلاحات روز مره استفاده کنید
هومم ممنون روش کار میکنم
ولی من الان چند تا پست هاتون رو خوندم ،مشکلی نداشتن...و تقریبا متوجه فهوای کلامتون شدم...
اگر هم کسی چیزی گفت حتما بهش بگید که مشکل از گیرنده است نه از فرستنده
شوخی کردم.
در کل زیاد سخت نگیرید.
موفق باشید .
مرسی و ممنون
فکر میکنم یکم زیادی روی این موضوع حساس شدید...شاید هم بجای اینکه به اصل موضوع بپردازید حاشیه زیاد میرید...اینطور نیست؟
سعی کنید یک راست برید سر اصل قضیه .
نکات مهم رو یاداور بشید.
صریح و رک و بی پرده صحبت کنید.(با رعایت ادب البته :) )
زیاد مقدمه چینی نکنید اگر نیازی نیست.
اسنرس نداشته باشید...
نمیدونم دیگه ...باید این سوالو از یکی بپرسید که صحبت کردنتون رو رودر رو میبینه :)
مرسی بابت نکات مفیدتون ولی گفتم مشکل فقط رو در رو بودن نیست. در دنیای مجازی هم همینطوره. در نوشتن داستان و غیره هم همینطوره.
نمیدونم شاید راست میگی شاید حساس شدم
ببخشید منظورتونو نفهمیدم میشه بیشتر توضیح بدید؟
دقیقاً این همون مشکلیه که من دارم نمیتونم بگم یعنی چی