پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

زندگیمو باختم اما زنده ام

اینقدر زور بزنی یه قرون دو زار گیرت بیاد جمع کنی کم کم امیدوار بشی اونی که میخوای رو به دست بیاری ییهو با سر میخوری زمین اینجاست که میفهمی بازم باید از صفر شروع کنی از صفره صفر حالا اونی که داشتی رو هم کم کم از دست داری میدی این میدونی چیه؟ این اخر دنیاست تو یه جون 27، 28 سال هیچی نداری تو همونی که همه چیزتو باختی حالا هی تو بیا دنبالش که بتونی زنده اش کنی ولی راستش رو نگاه کنی میبینی نمیتونی زنده اش کنی. من همونم عزیزم فقط از اسب افتادم از اصل نیوفتادم اگه دوسم داری صبر کن. تحمل کن. بازم صبر....


.......


پ.ن: دوست دارم یه روزی این نوشته رو بخونی مخاطب خاص امیدوارم یه جوری اینجا رو پیدا کنی

در عجبم

نمیدونم من حساس شدم یا واقعا اینجوری دست به هرچی میزنم سنگ میشه مواظب باشید دستم بهتون برخورد نکنه مواظب باشید...


........

پ.ن1: بعد از مدتها یکی از دوستام پیام داد اونم نه واسه احوالپرسی واسه گرفتن شماره تلفن یکی از دوستای مشترکمون.


پ.ن: کماکان محتاج مشاوره می باشیم

نظرات عزیزان

سلام یکی پرسید چرا جواب نظرات دوستان رو میدی اومدم از همین جا اعلام کنم دوستان من جواب نظراتتون رو میدم به چند دلیل: نظراتتون برام عزیزن خودتون برام قابل احترامید وقتی یکی وقت میزاره و اراجیف منو میخونه پس منم با علاقه نظرشو میخونم و با علاقه جواب میدم دوستون دارم دوستای وبلاگی من خوشحالم میکنید که حداقل یکی هست که واسش مهمم واسه خودم ارزش قائل هست نه واسه داشته هام...

........


پ.ن: کاش یکی بود باهاش مشورتی میکردم شدیدا نیاز به مشاوره دارم

بشناس


تو منو نمیشناسی من از اون دسته آدمام که خیلی مغرورن از اون دسته آدما که بلد نیستن ابراز علاقه کنن من از اون ادمایی ام که با نگاه حرفشون رو میزنن. از همونایی که نگاهت میکنن عاشقت میشن و وقتی عاشقت شدن درسته نمیگن دوست دارم نمیگن عاشقتم چون غرورشون نمیزاره اما جونشون رو به پات میدن چرا اینو نمی فهمی؟ این ادما حرف نمیزنن عمل میکنن. اینا با یه بغل یه بوسه حرف میزنن اینا با دست اشکتو پاک میکنن نه اینکه با زبون اشکی رو بزارن رو گونه ات.  من از اون آدمام که شنونده خوبی واسه حرفاتن. این آدما دلشون رو نشکون چون اگه برن دیگه رفتن غرورشون خوردشون میکنه شاید مغرور باشن اما دلشون شکننده و پاک و مهربونه. دوستشون داشته باش....

داستان

ساعت حدود سه و نیم بامداد بود پنجره های اتاق باز و صدای کولر همسایه بغلی می آمد ناگهان با حسی که از پرتگاه عمیقی افتاده است از خواب پرید. جرات باز کردن چشمانش را نداشت حس می کرد کسی در کنارش نفس می کشد دست به پیشانی اش زد و عرق سرد خود را پاک نمود. بالاخره عزمش را جزم نمود و چشمانش را باز کرد نسیم خنکی می وزید اما همچنان همسایه کولر خود را روشن نگه داشته بود پسرک عز جایش بلند شد به اطراف نگاهی کرد به سمت پنجره اتاق رفت سرش را بیرون پنجره کرد کمی هوای تازه به درون ریه هایش برد در افکار خود فرو رفته بود هنوز به خوابش می اندیشید که چقدر شبیه زندگی واقعیش بود لبه پرتگاه قرار گرفته و فقط منتظر تلنگری است که بیوفتد....


.......

پ.ن: یه دفعه اومد تو ذهنم منم همون لحظه نوشتم...

ای خدا

دلم داره میترکه خیلی گرفته

سال جدیده چند تا کار به هم گره خورده 

اول اینکه کاش اونی که دوست داشتی بر نمیگشت که حالا بخوام باهاش بجنگم

کاش پول اونی که دوست داشتی رو داشتم که زودتر می اومدم جلو 

کاش می فهمیدی که من محو تماشاتم تو فکر یکی دیگه من پای قدمهاتم

کاش کارم جور میشد

اگه تو نباشی من هم نمیخوام باشم...

..........


پ.ن: مخاطب خاصی که هیچوقت اینجا نمیاد و اینجا رو بلد نیست یعنی نرسیدیم که اینو بهش نشون بدم 

همین

اهای تویی که میای و میگی من واسه همه شاخم، من واسه همه لاتم، من واسه همه دافم بابا این همه کی ان؟

اخه عزیز من اگه منظورت اوناییه که نمیشناسی که خب نمیشناسی اگه منظورت اوناییه که میشناسی خب اونا هم تورو میشناسن و میدونن چه ادمی هستی دیگه واست پشیزی ارزش قایل نیست پس این وسط همه کیا میشن نمیدونم فقط اومدم بهت بگم کمی آدم باش انسان بودن رو همه هستند آدم بودن سخته آدم باش شاید بشه تحملت کرد....



...............................


پ.ن: منظورم هیچ شخص خاصی نیست.

همین

سال نو همه مبارک 

دوستان تو این مدت خیلی اتفاقا افتاده کم کم به وقتش میگم الان فقط خوش باشین و خرم



سلام

سلام خدا خوبی؟ حالت خوبه؟ با ما آدما حال میکنی؟ خداجون منو یادت هست من همونم همون بنده کوچیکت که یه روزی صدات میکرد و باهات حرف میزد یه مدت یادش رفته بود تورو الان برگشته خدا صدات میکنه کجایی چرا جوابش نمیدی دلش پره از همه ادما از زمونه میخواد پیشت شکایت کنه اما نمیدونه از کجا بگه از کی بگه از مشکلات خودش یا از مشکلات اطرافیانش خدایا وقت داری به حرفام گوش بدی؟ بزار برات از مردم بگم شاید حوصله ات رو سر ببرم ولی ببخش که وقتت رو میگیرم اگه حوصله داری بخونش خدا طولانیه اما بخون

خدایا ادما بد شدن گناهشون زیاد شده دزدیشون، دروغشون، کلاهبرداریشون زیاده اما بچه ها چه گناهی دارن؟ مگه نمیگی انسان فطرتن پاکه؟ خب اگه پاکه چرا به خاطر اونا بارون نمیاد. امروز یکی میگفت کار اجنبی هاست اونا سلاحی دارن به اسم هارپ میزنن و تاثیر میزاره خب بزنن مگه تو سلاحت از اینا قویتر نیست خدا؟ اما من میگم تو باهامون قهر کردی ولی تو بزرگی خودت اینو میگی میگی من رحمان و رحیم هستم پس ببخش همه مارو بزار بارون بیاد ببین خوزستانیا چه سختی دارن میکشن خدایا میگی حرکت از شما برکت از من خب اگه ادما بی بخارن حرکتی نمیکنن دلت واسه بچه ها بسوزه بزار این خاک بخوابه بزار بارون بیاد. میدونم همش مال بدی خودمونه.

خداجون حرفای خودم باشه واسه بعد نمیخوام اذیتت کنم اونا رو بعد میگم 

........................

پ.ن: خیلی دنبال عنوان گشتم چیزی به ذهنم نرسید

اوهوم

حرفی نیست...