پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

روزای سگی

از سگی ترین روزهای مممکنه بنده این چند مدت بوده روزها پشت هم سگی و سگی تر میشن. تنها یه اتفاق خوب بود که باعث شد یه فاصله خوب بیوفته بین این روزها

جای همه خالی قبل تولد امام رضا یه چهار روز با خونواده عزیز رفتیم مشهد. که البته تا شب تولد بودیم و بلیط برگشتمون همون شب تولد بود.

حالا که برگشتم یکمی از لحاظ روحی سبک شدم ولی خب یه مشکلی هست نگاه میکنم اونجا یه سری قول داده بودم که الان یکی دو هفته گذشته فراموش شدن. نمیدونم چرا ما ادما اینجوری هستیم. 

تا یه چی میشه یه قولایی میدیم به خودمون اما خودمون بهشون پایبند نیستیم. البته یه چیز دیگه هم هست اونم اینه که خب اتفاقات ییهویی هم دخیل هستند. نمیخوام خودمو توجیح کنم اما خب دخیلن. فکر کن مثلا تو تصمیم میگیری هر روز بری حموم حالا یه روز یکی قبل تو رفته و اب سرده، یه روز آب قطع میشه، و.... پس میبینی حوادثی هستند که دست تو نیست.

امیدوارم بشه به قول ها عمل کرد...

نظرات 10 + ارسال نظر
سیاهچاله یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 20:14

کاش حال داشتم خونه ی جدید به پا کنم

ان شاء الله که حالشو پیدا میکنی

سیاهچاله یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 23:48

نمی دونم... دوسش نداشتم دیگه :((

خب خونه جدید به پا کن

Meredith یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 19:34 http://san-antonio.blogsky.com

تصمیم داری هر روز بری حموم؟ خخخخخ نههههه حیفه! حیفه اون چرکاس

مثال زدم دکتر
میتونی دکتر رو هرچی معنی کنی :D
اره قبول دارم حیفه

سیاهچاله یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 14:58

زیارت قبول :))
چی شده؟

ممنون
چیز خاصی نشده بگو ببینم چرا وبلاگو بستی ها

ویس سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 11:38 http://heybateveys.blogsky.com

سلام

چه خوب زیارت اونم حرم امام رضا زیارتا قبول

انگار اینروزا همه کم حرف شدن نکنه ویروس میروس جدیدی اومده ما بی خبریم ..

و در آخر آره از این اتفاق یهویا هست که یه برنامه می ریزی یهو یه مهمون میاد برنامه کلا تغییر میکنه..یا یهو باید بری یه جایی کلا برنامه یه جورِ دیگه پیش میره

و در آخرِ آخر باید بگم ایام به کامتون

ممنونم
اره فکر کنم یه ویروس جدیده
دقیقا
ممنونم

سحر دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 20:07

چه خوب رفتید مشهد زیارتتون قبول:)
روزهاتون سرشار از امید و شادی

ممنون
مرسی

مونا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 09:24

زیارت قبول عزیزم.
زیاد نگران نباش بیشترمون همینجورییم قول میدیم و بعد ی مدتی ک ابها از اسیاب افتاد قول و قرارمون یادمون میره چه با خودمون چه با خدا.
امیدوارم بتونی ب قولت عمل کنی.

ممنون
امیدوارم

موج یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 08:24 http://delnevashtehae1moj.mihanblog.com/

سلام رسیدن بخیر

سلام ممنون

محدثه بانو شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 20:02 http://banoo217.blogsky.com

بنظرم کسی ک قول داده بخودش حتی باآب سردم دوش میگیره!
مهم خواستنه اس:)



و در آخر
چ عججججججب

هووم شاید
و در اخر مرسییی

jud شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 14:05

اول اینکه به به زیارت قبول:)
دوم اینکه اون قسمت که گفتی چرا ما آدما اینجوری هستیم باید عرض کنم که:جمع نبند!:|
سوم اینکه توجیه!:دی
چهارمم اینکه منم موافقم که همه ی اتفاقا طبق برنامه پیش نمیره و همه چیز دست ما نیست...

پنجمم اینکه امیدوارم بتونی به قولت عمل کنی!
موفق باشی

اول اینکه ممنون
دوم ادما رو جمع بستم شما فرشته ایی
سوم همینه که هست
چهارم و پنجم ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد