پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

حال این روزای من.

خب خب خب سلام به همه دوستان. 

اول جا داره از تک تکتون معذرت میخوام که اینقدر دیر به دیر آپ میکنم.

دوم از تک تکتون تشکر میکنم که منو فراموش نکردین و به اینجا سر میزنید.

سوم اینکه من اینجا بودم یعنی هرکسی نظری میداد و سوال میکرد جوابش رو میدادم شاید یکمی با تاخیر اما بودم. و اینکه اگر کار ضروری دارید سمت چپ پایین قسمت پیوند های روزانه ای دی تلگرامم هست میتونید اونجا پیام بدین.

خب بگذریم. این مدت من کجا بودم و چیکار میکردم.

اول از همه دستم رو باز کردم خب خوبه ولی ضعیف شده و فقط گچش باز شده و آتل بندی هست هنوز.

دیگه اینکه بیست روز مونده به آزمون نظام و من هنوز آمادگی نداریم. گرچه کم و بیش در حال آماده سازی هستم.

از طرفی خدا رو صد هزار مرتبه شکر که شب عیدی (از الان رو شب عید حساب میکنن توی شغل های آزاد) کارهای مختلف جور کرده که دستمون خالی نمونه. بازم شکر ازت خدایا.

 تا آخر این ماه احتمالاً هجرت به صورت کامل انجام میشه و توی این یه هفته رفته بودم خونه اونوری رو راست و ریست کردم که برای رفتن همه آماده بشه.

دیگه اینکه یه مشکلی بهش برخوردم که تمام این اتفاقات خوب و قشنگ رو برام زهر کرده اونم اینه که خودمو گم کردم. میدونید... چطوری بگم... شده تا حالا ندونی واسه چی هستی. قراره چیکار کردی. قراره چی بشه. یا اصلاً چی شد که اینجوری شد. چی بودی. حالا چرا اونی که بودی نیستی. اصلاً الان بهتری یا بدتری؟ کدومش.

خب مسلماً شده برای همه. من الان توی این برهه هستم. و بدترین حالت اینه که پایه های اعتقاداتم داره میلرزه اونم به خاطر دیده هام هست. یه چیزایی رو دارم میبینم که پیش خودم میگم پس خدا کجاست که جواب اینا رو بده. یا اینکه چرا خدا واسه اینا کاری نمیکنه. ووو. میگن خودتو بشناس تا خداتو بشناسی. و الان دنبال خود شناسی هستم. هرچی میرم جلو کمتر پیدا میکنم خودمو. داره برام سوال میشه اون علیرضایی که شش هفت سال پیش بودش الان کجاست؟ چرا نیستش. چرا تغییر کرده این همه. واسم دعا کنید. دعا کنید که پیدا بشم. 

همه شما رو دوست دارم.

.............

پ.ن1: بازم ببخشید که بهتون سر نزدم و کامنت نذاشتم

نظرات 11 + ارسال نظر
هم نفــــــــس چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 20:50 http://http://hamnafas-an.blogsky.com/

سلام تو وب همنفس هستم

سلام
سر میزنم

موج چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:42 http://delnevashtehae1moj.mihanblog.com/

خوب خدا رو شکر دست وبال گردن باز شد حتما نرمش کن تا عضلات دستتون قوی بشه ، ....امیدوارم در خودشناسی موفق باشی ولی سعی کن کتابهای بدون غرض ورزی وجهت دار خوب بخونی که از مسیر اصلی خارج نشی

ممنونم دوستم. چشم نرمش میکنم.
مریی لگه کتابی مد نظرت بود حتما خبر بده بهم

Maryam سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 15:34 http://words-world.Blogsky.com

سلام
منم توهمین وضعیتم،میبینی ک اصن وب نمیام.....امروز هم یه بی عدالتی بزززرررگ درحقم شده ک داغونم
واای خدا.....من میفهمم چی میگی چون من....خودمو....زندگیمو....ارزوهامو....انگیزه هامو.....گم کردم.....
اه
خدا خودس کمکمون کنه
ایشالله دستت زود خوب میشه

سلام.
امیدوارم که به اونچه میخوای برسی و پیداش کنی.
ممنون

بانوجان سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 13:35

منم دارم دست و پا میزنم تو این خودپیداکردن!!
ولی سخته..گاهی احساس میکنم مغزم داره میترکه بسک سوال دارم!!
خداکمکمون کنه ان شاءالله.دستتونم بهترشه الهی!

داستانم بعد هجرت کامل کنین لدفن!!!!

خیلی سخته. خیلی زیاد.
ممنون.
چشم سعی میکنم توی همین روزا تهش رو بنویسم

بهامین سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 13:31 http://notbookman.blogsky.com

سلام
خوبید؟خداراشکر که بهترین
ان شالله ازمون نظام مهندسی را عالی پست سر میزارین
خداراشکر که بازار کار خوبه.
گاهی پیش میاد ادم خودش نمیشناسه
فقط توکل به خود خدا کنید
خدا خودش کمک میکنه

سلام. ممنون خوبم. شما خوبی؟
ان شاء الله خدا از دلت بشنوه.
چشم توکل میکنم

Sara سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:18 http://www.motevalede-december.blogsky.com

اول از همه بابت جور شدن کار خداروشکر،ینی دیگه من لم بدم خاطرم جم باشه دم عیدی برا خریدام ساپورتم میکنی؟:) والا مردم خوشن! نونت نیس ابت نیس الکی خودازاری میکنی،ببین تاحالا دغدغه پول و کار بود الان اون جور شده دغدغه خودشناسی و خودگم کنی داری؟ کلا جنبه اسایش داشتنو نداریا؛

میدونی فقط به شرطی که نگن اقا شب عیده نداریم باشه بعد عید :دی
اره دقت کردی؟ خود آزاری دارم.

دختر حوا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:35 http://sademeslezendegi.blosky.com

من میتونم اتفاقایی که تو دنیا میوفته رو گردن خدا نندازم و نپرسم چرا خدا کاری نمیکنه...اما نمیتونم قبول کنم خدا مارو بفرسته تو اینجا...بگه بهتون اختیار دادم...هرجوری دوست دارید باشید من جلوتونو نمیگیرم فقط بدونید باید پاسخگوی کاراتون باشید...آخه مگه ما ازش خواستیم ما رو بیاره تو این دنیا که حالا باید پاسخگوی کارامون باشیم؟!!!...

کار بیخ داره متاسفانه

پیشنهاد میکنم این دو تا مطلب رو هم بخون
مطلب اول
http://streetboy.blogsky.com/1394/09/10/post-121/%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86%D9%85
مطلب دوم
http://streetboy.blogsky.com/1394/09/15/post-122/%D8%A8%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%85

هر دوتا رو خودم نوشتم.

هم راز دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 00:18

سلام علیرضا خان
صبر داشته باش....خدا رو در تمام لحظات صبرت کنار خودت داشته باش...همین.

سلام
چشم. ممنون. سعی میکنم خدا رو فراموش نکنم. ما ادما فقط تو مشکل یاد خدا هستیم

Meredith دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 00:00 http://dr-coffe.blogsky.com

انشاالله همه چیز درست میشه....توکل به خدا

ان شاء الله. ممنون

mooty یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:59 http://dj-mooty.blogsky.com

سلام
اره باو دیر اپ میکنی دلمون میگیره خخ
خدا کنه دستت زودی خوب شه ینی بهتر شه
من زیاد تو این برهه ها بودم:|حسابی فک کن.تو عاقلی زود خودتو پیدا میکنی دوباره :))

فعلن :))

سلام
مرسی عزیزم.
چشم.
برو موفق باشی.

کاکتوس یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:40 http://mohandesjan.blogsky.com

سلام
منم تو این برهه ام

برهه سختیه خیلی سخت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد